از سیر تا پیاز ایده
تعریف ایده یا IDEA
مفهوم ایده یک مفهوم آسان و ساده است. در محاورههای روزانه از این لغت بسیار استفاده میشود، اما اگر بخواهیم یک تعریف دقیق و علمی ارائه بدهیم کار دشواری است.
ایده در یک نگاه کلی به خلاقیتها و تراوشهای ذهنی انسان گفته میشود. ایده، در حقیقت یک تصور و تلنگر ذهنی درون افکار شخص است. شاید بتوان ایده دادن را اولین گام برای حل یک مشکل یا برآورده کردن یک نیاز دانست.
ایده با مطرح نمودن آن موضوعیت خود را پیدا میکند. انگاره ایست که تداعی ذهنی را به صورت یک طرح بیان میدارد. ایده یک نوع اندیشه فکر و عقیده است که رسیدن به آرمان و موفقیت را به همراه دارد.
در فرهنگ فارسی عمید در تعریف ایده آمده است «اندیشه، فکر، خیال، تصور، رأی، عقیده، نیت، سلیقه ادبی و صنعتی»
در فرهنگ لغت آکسفورد در زیر لغت ایده چند معنی بیانشده است:
- یک طرح، فکر یا پیشنهاد، خصوصاً در مورد اینکه در یک وضعیت خاص، چهکاری باید انجام داد.
- یک تصویر یا نشانه در ذهن که نشان دهد انجام چهکاری مطلوبتر است.
- هدف و مقصود.
فرهنگ لغت بازرگانی نیز یک ایده را فکر یا اندیشه خلاق که تلاش میکند یک مفهوم یا هدف را ارائه دهد، توصیف میکند. به عبارت دیگر ایده سادهترین راه حلی است که انسان در برابر یک مسئله یا نیاز به آن فکر میکند. هر چند میتوان یک ایده را بسط داد و پیچیده کرد.طرح ایدههای نو، رابطه مستقیمی با خیال پردازی و خلاقیت دارد. همچنین ایده قابلیت تبدیل شدن به محصول، خدمات و یا فرایند جدید را دارد و اغلب شامل ویژگیهای جدید، خلاقانه و مبتنی بر حل مسأله است.
ایده جدید کجاست؟
یافتن ایده برای استارتاپ (گروهی که تلاش میکند یک ایده را به یک محصول تبدیل کند و یک شرکت بهوجود آورند) با فکر کردن در مورد ایدههای جدید به نتیجه نمیرسد بلکه با فکر به مشکلات و نیازها، خصوصا نیازهایی که خود داریم به نتیجه میرسد. بهترین ایدههای استارتاپی سه خاصیت مشترک دارند : سازندهها خود خواهان آنند، خود میتوانند آن را بسازند، تعداد کمی به ارزش آن پی بردهاند. مایکروسافت، یاهو، گوگل، اپل و فیسبوک نمونههایی از آنند.
شاخص های کلی ایده خوب و کاربردی
1- معیارهای خلاق بودن ایده:
- ساده بودن
- زیرکانه بودن
- به خوبی ترسیم و ارائه شدن
- آشنا و مأنوس بودن
- قوی و رسا بودن
- توانایی بکارگیری آن در چند زمینه
- تازه و اصیل بودن
- انعطاف پذیری و قابل تغییر بودن
- توانایی به چالش کشیدن آن
2- شاخص های کارا بودن ایده:
- در عین بزرگی، ساده بودن
- استراتژی کسب و کار را حمایت کردن
- بطور مشخص جدید و بهتر بودن
- قابل اثبات بودن
- سوددهی
- به سرعت و به آسانی اجرا شدن
- در راستای اولویت های فناوری کشور قرار گرفتن
- خلاق بودن ایده
ایدههای خوب از کجا میآیند؟ چطور ایدههای جذابی برای شروع پیدا کنیم؟
ایدههای موفق از کجا میآیند؟ ایدههای خوب، چه سرگذشتی دارند و از کجا نشأت میگیرند؟ در چه مکانهایی فایدهها بیشترین فرصت خلق شدن و رشد کردن را دارند؟ چگونه باید فکر کرد و خلاقانه عمل کرد؟ اینها، پرسشهایی است که همواره ذهن انسانها درگیر آن است که چگونه ایده خوب را خلق کنند، پرورش دهند و در نهایت، در عمل، از این ایده خوب و موفق برای راه اندازی کسب و کار و پر بازده، استفاده کنند. واقعیت این است که خلاقیت فرمولی مشخص ندارد که به کمک آن بتوانیم ایدهپرداز و کارآفرینی موفق شویم و هیچ الگوریتم مشخصی برای یافتن ایده جدید وجود ندارد و تنها با بسترسازی مناسب میتوان راهی برای ظهور ایدههای جدید باز کرد به همین دلیل است که بسیاری از کتابها و مطالبی که روزانه درمورد روشهای خلاقتر شدن میبینیم در نهایت به کارمان نمیآیند! تنها رمز موفقیت برای ایدهپردازی در یافتن مشکلات پیرامونمان است و تلاش برای تغییرشان است. اگر میخواهیم ایدهپرداز شویم باید هوشیارتر به اطرافمان نگاه کنیم. موفقترین کارآفرینان کسانی بودهاند که در طول زندگیشان خلا یا مشکلی را حس کردهاند و خواستهاند آن را بر طرف کنند.
جالب است بدانید دیجیکالا و قریب به اتفاق دیگر استارتاپهای موفق، بر همین اصل کارشان را شروع کردند. حمید و سعید محمدی (موسسین دیجیکالا) در سال 84 درحالی که پس از تحقیق برای خرید دوربین به بازار جمهوری تهران رفتهبودند؛ متوجه شدند دوربینی که خریداری کردهاند نو نبوده و تعمیری است. تجربه تلخ این خرید، جرقه ایجاد پلتفرمی را زد تا بتوان هم در آن هم از اطلاعات یک کالا مطلع شد، هم با تضمین سلامت آن را خرید. این جرقه ساده و البته تلاش مدوام در نهایت دیجیکالا امروزی را پدید آورد. این درحالی است که همه ما تجربه خرید تلخ را داشتهایم اما فقط دو برادر بودند که توجه ویژهای به این مشکل کردند. اینستاگرام، تلگرام و همه این استارتاپها و راهکارهای نوظهور با تکیه بر همین مساله بوجود آمدند. پس اگر میخواهیم کارآفرین شویم یا اصلا در زندگی شخصی خودمان خلاقیت بیشتری داشته باشیم تنها باید توجهمان را افزایش دهیم و از مشکلاتی که داریم به سادگی نگذریم! با این اصل خلاقیت در خانه، محیط کارمان و عملا هرجایی که هستیم فوران میکند! مطالعه این نوشته میتواند تا حدودی ذهن ایده پرداز شما را نسبت به اطراف خود روشنتر کند و احتمال انتخاب ایدههای موفق بیشتر شود
در آینده زندگی کنید:
اگر خود را در شرایطی پویا قرار دهید، آنگاه احتمال بیشتری در یافتن ایدههای جدید خواهید داشت. باید مدام با نیازهای جدید روبهرو شوید و پویایی خود را حفظ کنید آنگاه احتمال پی بردن به نیازهای آینده بیشتر خواهد شد. برای اینکار لازم است خود را در بطن شرایط قرار دهید؛ یعنی در معرض ایدهها، کاوشها و اطلاعات مختلف. اینگونه شما در آینده زندگی خواهید کرد و نیازهای آینده را تشخیص خواهید داد.
توجه ویژه کنید:
خود را عادت دهید که به اتفاقات اطرافتان حساس شوید. به رویدادها و نیازها توجه کنید. به اندازه کافی روی آنها تمرکز کنید. این کار ذهن شما را برای یافتن ایده آماده میکند؛ اما باید دقت کنید که ذهن خود را مجبور به یافتن ایده نکنید. مثلا نگویید در یک ماه باید ایده را پیدا کنم. به ذهن خود زمان دهید. خود را در محیط مرتبط قرار دهید.
علاقه داشته باشید:
گاهی به پروژههای مورد علاقه تان به عنوان یک تفریح نگاه کنید و با این دید بر روی پروژه خود کار کنید. از میان سرگرمیها گاهی ایدههای خوبی در میآید.
مدرسه کارآفرینی:
درس خواندن در مدرسه کارآفرینی میتواند به توسعه شبکه ارتباطات و کار تیمی بر روی ایدهها کمک کند. شروع یک پروژه جانبی و حتی غیرمرتبط با رشته درسی میتواند نقطه خوبی برای آغاز باشد. کارآفرینی اصلی نه از میدان درس بلکه از میدان عمل آغاز میشود.
بازار شلوغ:
بازاری که شلوغ است و رقبای زیادی دارد نشان از وجود انبوه نیازهای حل نشده است؛ اما بازار بزرگی که رقیب ندارد نمیتواند امیدوارکننده باشد. با خلاقیت میتوان شیوههای ارائه محصول یا خدمات را به گونهای تغییر داد که بخشی از بازار را در اختیار گیرد. در اینجا اهمیت خلاقیت آشکار میشود.
نیازهای شخصی:
بسیاری از ایدهها از نیازهای شخصی برمیخیزد. به جای آنکه در اندیشه رفع نیازهای دیگران باشیم بهتر است به نیازهای خود فکر کنیم. این میتواند منبع خوبی برای یافتن ایدههای جدید باشد. از خود سوال کنیم که ما برای رفع کدام نیاز خود حاضر هستیم پول بدهیم؟ صحبت با دیگران میتواند به باز شدن موضوع و مشخص شدن نیازهای واقعی که جا افتاده اند کمک کند. اگر بخواهیم مشکلات دیگران را توسط ایده خود رفع کنیم باید بتوانیم خود را جای آنها بگذاریم و فرض کنیم مشکل خودمان است. این نیازمند یک دیدگاه منطقی و به دور از تعصب نسبت به ایده خود است.
مسیرهای غیرمستقیم:
یافتن ایدههای جدید برای کسب و کار بغرنج به نظر میرسد. برای همین بسیاری از افراد در آن شکست میخورند؛ چراکه آنها مسیر مستقیم را انتخاب میکنند. بسیاری از ایدههای موفق از مسیرهای غیرمستقیم کشف میشوند. فقط کافی است ذهنیت شخص و شرایط و بستر لازم فراهم آید آنگاه ایدههای جدید در زمانی که اصلا پیشبینی نمیشود، در برابر ما ظاهر میشوند.
به ندای درون گوش دهید:
زمانی که در دوراهی تغییرات قرار دارید آنچه را که کمبودش حس میشود خواهید یافت، اما مستقیما به دنبال آنچه که کم است نروید و همچنین این فیلتر را در ذهن خود خاموش کنید: «آیا این تبدیل به شرکت بزرگی میشود؟» اگر احساس خوبی نسبت به آن دارید آن را شروع کنید. بعدها فرصت زیادی برای سنجش آن خواهید داشت.
سوال کنید:
با سوال کردن میتوانید درهای جدیدی به روی خود باز کنید. شرایطی را در ذهن خود فراهم کنید که مدام در حال بررسی سوالات و گزینههای پیش رو باشد. شبیه آنچه که در جلسات طوفان فکری انجام میشود.
شبکه بسازید:
شما به یافتن ایدههای جدید برای کسب و کار خود علاقهمند هستید؛ بنابراین ذهن شما مدام در جستوجو است. باید دانست که ایدههای جدید در اتاقهای بسته بهوجود نمیآیند؛ بلکه آنها در روند مناسب خود و بستر مطلوب بهوجود میآیند. برای ایجاد فضای مناسب بهتر است شرایط پیرامون خود را بهبود دهید. جریان گردش اطلاعات مفید در اطراف خود ایجاد کنید. این کار باعث میشود آمادگی لازم برای یافتن ایده جدید داشته باشید. تنها کافی است جرقهای در ذهن شما ایجاد شود. با ایجاد ارتباطات جدید و شبکهسازی شما در مسیر خلاقیت قرار میگیرید و درست در زمانی که انتظار ندارید ایده جدید به ذهنتان خواهد رسید.
از جستوجوی اینترنتی کمک بگیرید:
سعی کنید مهارتهای جستوجوی اینترنتی خود را افزایش دهید. با کلمات بازی کنید و ار آنها جستوجوهای جدید بسازید. گاهی جستوجوهای غیرمرتبط هم میتواند کمک خوبی کند. در سایتهای مختلف کارآفرینی عضو شوید. اشتراک خبرنامه را بگیرید. در این صورت به صورت پیوسته اطلاعات مختلفی از طریق اشتراکهای ایمیل خبرنامهها به دست شما میرسد. مطالعه آنها باعث میشود بستر مناسبی برای ذهن شما جهت یافتن ایدههای جدید ایجاد شود. با استفاده از محیط پهناور اینترنت میتوان با انواع ایدهها و نظرات آشنا شد. محیط اینترنت برای برخورد و تضارب آرا مناسب است. با مرور سایتها و اشتراک در برخی از آنها، روزانه اطلاعات مفیدی به دست ما خواهد رسید. ممکن است در میان این اطلاعات ایده جدیدی به ذهن ما خطور کند.
اگر تمام این کارها را انجام دادید و بازهم ایده را پیدا نکردید، اگر مسیر را نمیدانید و راه گم است و ابهام زیاد است و دقیقا نمیدانید که میخواهید چه چیزی تولید کنید. نگران نباشید به ذهن خود فرصت دهید. برای یافتن ایده به ذهن خود فشار نیاورید. به جای آن شرایط اطراف خود را بهبود دهید. مثلا خود را در مسیر جریان اطلاعات مربوط قرار دهید، مطالعه و جستوجو کنید. اینها ذهن شما را آماده میکند تا ایده خود را بیابید. آنگاه ممکن است در شرایطی که پیشبینی نمیکنید و بسیار زودتر از آنچه تصور میکردید ایده جدید در ذهنتان به روشنی شکل بگیرد. باید کمی صبور باشید و فرصت فکر کردن و اندیشیدن را به خود بدهید. شما هم میتوانید در زمان و مکان مناسب بهترین ایدهها را ارائه دهید و موفقیت خود چه در زمینهی کاری و چه در زمینهی شخصی را تضمین کنید.
فرض بر این است که ایده جدید در ذهن شما شکل گرفته است. هم اکنون میخواهید ایدهای را که یافتهاید ارزیابی کنید و به آن رنگ واقعیت دهید لازم است این 4 مرحله را طی کنید:
مرحله اول: نوشتن ایده:
ایده خود را بنویسید. قلم را بردارید و آن را از ذهن خود بیرون بیاورید و روی کاغذ بنویسید نام محصول چیست؟ – شکل محصول را بکشید – عملکردهای آن چیست؟ – چه کسی آن را میخرد؟ – چرا مردم آن را نیاز دارند؟ – چه مواد اولیهای لازم دارد؟ – سایز یا رنگ دارد؟ ویژگی متمایز کننده آن از سایر محصولات چیست؟
مرحله دوم: انتقاد از ایده:
مدتی از ایده خود دور شوید و به مغز خود استراحت دهید. سپس دوباره ایده را ارزیابی کنید؛ اما این بار از دیدگاه یک فرد سوم و با دیدگاه انتقادی این کار را انجام دهید. البته ممکن است در این مرحله تمایل نداشته باشید که از طرف دیگران سرزنش شوید یا انگیزه خود را از دست بدهید یا از دزدیده شدن ایده خود توسط دیگران هراس داشته باشید. نترسید؛ اما در هر حال برای اینکه به خود استرس راه ندهید و با دقت این کار را انجام دهید.
مرحله سوم: جستوجو در مورد ایده:
در تمام وبسایتها، روزنامهها، نمایشگاهها و مقالات مرتبط جستوجوی دقیقی در مورد ایده انجام دهید. سعی کنید با مشتریان بالقوه صحبت کنید. همه این تلاشها باعث میشود دیدگاه وسیعتری نسبت به ایده خود بگیرید. دید شما بازتر خواهد شد. ابعاد آن را بهتر خواهید شناخت. اطلاعات بیشتر شما نسبت به ایدهتان دیدگاه واقع بینانهتری ایجاد خواهد کرد و بنابراین خطرهای ناشی از خوشبینی یا بدبینی شدید را کاهش میدهد. اطلاعاتی که نسبت به ایده خود پیدا میکنیم باعث میشود قضاوت متعادلتری نسبت به آن داشته باشیم. این برای شروع بسیار مفید خواهد بود.
مرحله چهارم: تحلیل یافتهها:
یافتههایتان را تحلیل کنید و پاسخی برای سوالات مختلفتان پیدا کنید. در آن مورد باید خبره شوید. یادتان باشد جستوجو و تحقیق در این مرحله به صورت مقطعی انجام میشود؛ اما در آینده نیز باید بهصورت پیوسته جستوجو انجام شود؛ چراکه ممکن است مسیرهای اطلاعاتی جدید در مورد محصول یافت شود یا به واقعیتهای جدیدی در مورد محصول برسید و ریسک عدم موفقیت را کاهش دهید. رقبا را بهتر خواهید شناخت و از تغییرات حوزه آگاه میشوید. در واقع شما با کسب اطلاعات مداوم در مورد ایده خود به آن شاخ و برگ میدهید و خود و ایدهتان را در شبکهای از اطلاعات مرتبط قرار میدهید.
ارزیابی ایدهها
آیا ایدهای برای یک محصول یا خدمت دارید که حدس میزنید همه مردم به آن علاقهمند هستند و تعداد زیادی از آن را خریداری کنند؟ ایدههای زیادی به ذهن میرسد اما سوال مهم این است که از بین این همه ایده کدامیک میتواند مبنای یک استارتآپ و کسبوکار جدید با سودآوری پایدار برای شما باشد؟ تنها راه بررسی ایده، ارزیابی آن از جهات مختلف است. با بررسی ایده از زاویههای مختلف و ارزیابی آن درنهایت مشخص میکند ایده موردنظر چقدر برای شروع یک کسبوکار مناسب است.
هر ایدهای که در ذهن دارید تصور کنید و به سوالات زیر مکتوب و صبورانه پاسخ دهید:
- ایده شما قرار است کدام مشکل را حل کند؟ قرار است کدام چرخ را روان کند؟ کدام نیاز را مشخصا رفع کند؟ (ایده کسبوکار شما میتواند از درد، ناراحتی، ناامیدی یا نارضایتی کسی بکاهد؟)
- آیا محصولات مشابه بازار را بررسی کردهاید؟
- فکر میکنید تفاوت ایده یا محصول شما با سایر رقبا در چیست؟ ناب بودن در ایده شما موجود است؟
- آیا تنهایی شروع کردهاید یا تیم تشکیل دادهاید؟
- اگر بخواهید برای یک سرمایهگذار صحبت کنید او را چگونه متقاعد میکنید؟
- آیا به راههای غیر مستقیم برای رفع مشکل هدف اندیشیدهاید؟
- تا چه اندازه اصل سادگی را رعایت کردهاید؟
- آیا میتوانید ایده خود را در ۳۰ ثانیه توصیف کنید؟
- آیا موفق شدهاید اولویتها را ببینید؟ شاخ و برگهای اضافی را بزنید؟
- دلایل مهمی که به شما امیدواری میدهد که در این ایده موفق خواهید شد کدام هستند؟
- آیا این افراد میتوانند برای خرید کالا یا خدمت شما بهسرعت تصمیم بگیرند؟
- آیا ایده شما بر یکی از ویژگیهای منحصربهفرد یا برجسته شما مبتنی است؟
- آیا داراییهای مهمی دارید که فرد دیگری نداشته باشد؟ (مانند پول، دسترسی به مشتریان، فناوری، مهارتهای رهبری، مهارتهای اجرایی، موقعیت، مهارت فروشندگی)
- آیا حداقل دو نفر را میتوانید نام ببرید که ممکن است در آینده به شما بپیوندند؟
- آیا مهارتهای آنها مکمل مهارتهای شماست؟ یا ارزشهای آنها با ارزشهای شما یکسان است؟
- آیا اکثریت افرادی که نظر آنها برای شما بسیار محترم است عقیده دارند که ایده شما ایده خوبی است؟
- آیا حداقل یک نفر (و حداکثر سه نفر) وجود دارند که نظرشان برای شما بسیار محترم باشد و عقیده داشته باشند که ایده شما ایدهی خوبی نیست؟
- آیا ایده شما یا اجرای آن دارای ویژگی خاصی است که شما را مجاب میکند به واقع خودتان را وقف آن کنید؟
- آیا میتوانید با این ایده تا مدتی به دور از چشم رقبا فعالیت کنید، بدون آنکه متوجه شما شوند؟
- آیا میتوانید برای ایده خود یک مشتری بالقوه پیدا کنید که به تماسهای شما پاسخ دهد، به شما بازخورد دهد و قبول کند کالا یا خدمت شما را بهصورت آزمایشی امتحان کند؟
- آیا ایده شما به شکلی است که بتوانید بدون داشتن پول زیاد، کارتان را شروع کنید؟
- آیا با این ایده میتوانید هنگام راهاندازی کسبوکار، هزینههای ثابت خود را پایین نگهدارید؟
بعد از پاسخ به سوالات بالا اگر به جواب های قانع کننده رسیده اید و برای اجرای ایده خود مصمم هستید، وقت آن رسیده که یک برنامهریزی جدی داشته باشید و کسبوکار خود را شروع کنید؛ اما به یاد داشته باشید که اگر ایدهای مثبت ارزیابی شده است هرگز به این معنی نیست که برگ تاییدی برای موفقیت کسبوکار شما باشد. تا زمانی که یک ایده تبدیل به محصول و کسبوکار نشود نمیتوان با قاطعیت در مورد یک ایده اظهارنظر کرد. چکلیست ارزیابی ایده صرفا کمک میکند تا بتوانید از بین ایدههای مختلف، بهترین ایده را برای طراحی استارتآپ خود انتخاب کنید.
ده گام اساسی از ایده تا اجرا
بزرگترین اشتباهی که اکثر صاحبان ایده در ابتدای راه خود دارند این است که داشتن یک ایده ی صرف را با داشتن یک استارتاپ یکی می دانند. بهترین استارتاپ ها با یک ایده شروع می شوند اما نیاز به بررسی، تحقیق و پژوهش دارند. در این مقاله میخواهیم 10 گام اساسی برای شروع سفر شما از یک ایده ی خام تا یک استارتاپ ناب را بررسی کنیم . اصولا همه افراد جامعه یک ایده دارند که قرار است دنیای اطراف آن ها تغییر دهد ، اما تفاوت رویا پردازان با صاحبان کسب و کارهای موفق تمایل آنها به اقدام است تا رویا پردازی .
اگر فکر میکنید وقت آن رسیده که کار روزمره خود را رها کنید و تبدیل به یک مالک کسب و کار عالی شوید، یک لحظه دست نگه دارید، همین جا اولین قدم را باید بردارید و آن هم تحقیق و پژوهش کافی در مورد کسب و کارتان است. از این که تصمیم خود را گرفته اید خوشحال باشید، وقت آن رسیده چک لیست خود را کامل کنید.
1. تحقیقات بازار خود را انجام دهید
انجام تحقیقات بازار اولین قدم برای این است که بدانید ایده ی شما ارزش آن را دارد که آن را دنبال کنید یا نه. تحقیق خود را با نوشتن آنچه شما فکر می کنید مشکل است شروع شروع کنید . درست متوجه شدید یادداشت کنید، بله همه ی تفکرات و ایده هایتان را یادداشت کنید و در یک جای امن و مطمئن نگه دارید چرا که بزودی به همه ی آنها نیاز پیدا میکنید.
به این فکر کنید که چه کسانی مشتری شما خواهند بود، یعنی بازار هدف یا جامعه ی هدف خود را تعیین کنید. بعد از انتخاب جامعه هدف به آن ها به چشم مشتریان بلقوه نگاه کنید چرا که باید با آنها مصاحبه داشته باشید. بعد از انجام این مراحل لازم است که رقبای خود را بخوبی بشناسید و ببینید رقبای شما توانسته اند پاسخگوی نیازهای مشتریان بلقوه ی شما باشند یا خیر. داشتن این اطلاعات در ادامه مبازره به شما کمک خواهد کرد. فراموش نکنید همه ی اطلاعات را ثبت و بایگانی کنید.
2. مالکیت معنوی
مالکیت معنوی به فرایندی اشاره دارد که توسط فرد یا شرکت برای یک محصول یا ایده ثبت می شود . مثالهای آن شامل اختراعات، کپی رایت و علائم تجاری می باشند. اما در اوایل پرورش ایده در ایران شما خیلی نیاز به ثبت حقوقی ایده و کسب و کار خود ندارید اما چیزهایی مانند ثبت یک دامنه اینترنتی مناسب میتواند از مضامین ثبت اطلاعات خاص ایده باشد. در مقابل باید تحقیقاتی پیرامون مشکلات قانونی و معارضات حقوقی ایده و کسب و کار خود داشته باشید و تمامی مراحل آن را پیشش بینی کرده و راه حل مناسبی برای آن بیابید.
3 . یک همکار و تیم مناسب انتخاب کنید
نداشتن همکار و تیم مناسب می تواند حتی بهترین ایده ها را از بین ببرد. در واقع بسیاری از سرمایه گذاران پیش از توجه به محتوای ایده های هدف سرمایه گذاری، به تیم بنیان گذار ایده توجه میکنند و در تصمیم گیری آنها اهمیتی بسیار زیادی دارد. اگر یک همکار یا یک تیم مناسب دارید که هیچ اگر نه از همین الان به فکر آن باشید. دنبال کسی بگردید که اهداف و رویاهایش به شما نزدیک باشد. اما توجه کنید باید دنبال کسی باشید که مکمل شما باشد ، نه یک کپی از شما. به این توجه کنید جدای از کار باید خلقیات شما با همکاران و هم تیمی هایتان همسو باشد چرا که قرار است از امروز ساعت های زیادی را با هم بگذرانید. مهمترین و آخرین نکته در این بخش این است که ممکن است در یک تیم یک نفر در مرکز توجه قرار بگیرد و بقیه در پشت صحنه کار کنند، حواستان باشد که این مسئله برای شما و هم تیمی هایتان تبدیل به یک مبارزه نشود و مرکز توجه بودن تبدیل به یک هدف نگردد. سعی کنید همیشه همه ی افراد را در معرض توجه و کار قرار دهید تا همه حس مفید بودن داشته باشند.
4. طرح کسب و کار خود را تهیه کنید(Business Model Canvas)
یکی از راههای درست پیشبرد کسب و کار در جهت صحیح، داشتن یک مدل کسب و کار کامل (بوم کسب و کار) است. با توجه به تحقیقاتی که پیش از این انجام داده اید طرح حمله ی خود به بازار را تهیه کنید و تصمیم بگیرید چه کاری میخواهید انجام دهید. اهداف و نقاط عطف کسب و کار خود را تعیین کنید و نقشه ی راه خود برای رسیدن به قله را از همین ابتدا تکمیل کنید و گام های خود را محکم و مطمئن بردارید.
5. یک مربی برای تیم خود پیدا کنید (Mentorship)
حضور یک مربی باید تغییرات کاملا ملموسی می شود. بررسی کنید اگر ممکن است این مربی عضوی از تیم شما باشد. حتی با وجود قابلیت های بالای شما و هم تیمی هایتان حضور یک مربی می توانید در بیش عمیق تر شما نسبت به بازار کمک شایانی کند. توجه داشته باشید مربی کسب و کار صرفا یک فرد متخصص در زمینه ی فنی و یا کسب و کار نیست بلکه باید بعنوان یک مربی فعالیت هایی داشته باشد تا در مواقعی که با چالش های بزرگ در ادامه راه مواجه شدید با تلفیق تجربه و تخصص راه درست را برای شما ترسیم کند.
6. یک محصول اولیه بسازید
اگر محصول و یا خدماتی را که در نهایت می خواهید ارائه کنید، پیش بینی کنید، احتمالا یک محصول اولیه مجموعه ای کامل از ویژگی های محصول نهایی را دارد. اما اشتباه نکنید ، ما در محصول اولیه نیاز به همه ی ویژگی های محصول نهایی نداریم. ویژگی های نسخه ی نهایی را نزد خود نگه دارید و فقط یک محصول ساده ی اولیه تولید کنید . در واقع شما در ابتدای راه به محصولی نیاز دارید که فقط پاسخگوی نیاز های اساسی مشتریان شما باشد . باید بشکلی برنامه ریزی کنید که محصول اولیه بسیار سریع و تولید و بسیار ساده قابل استفاده باشد.
7. محصول اولیه خود را ارزیابی کنید
وقت آن رسیده تا محصول اولیه خود را در دنیای واقعی ارزیابی کنید. شما میتوانید از طریق کانال های مختلف موجود در بازار محصولات خود را تست کنید برای این موضوع راهکارهای بسیاری همچون تبلیغ و توزیع اولیه محصول و دریافت بازخورد ها، استفاده از تجارب مشتریان محصولات مشابه و … وجود دارد. با بررسی روشهای مختلف اطلاع رسانی و تبلیغات یک راه مقرون به صرفه و تکرار پذیر برای جذب مشتریان خود پیدا کنید. نکته قابل توجه اینست که تبلیغات صرفا دیده و شنیده شدن نیست بلکه باید تبلیغ هدفمند بوده و منجر به جذب حداکثری شود.
8. کسب و کار خود را بازنگری کنید
احتمالا تا این مرحله متوجه مشکلات کسب و کار خود شده اید و میدانید در کدام بخش های اشتباه کرده یا ضعفهایی دارید. باید در این مرحله به شما یک خبر شکه کننده بدهم، ممکن است در این مرحله شما مجبور به یک تغییر اساسی شوید و کلا جهت کسب و کار خود را تغییر دهید اما قبل از ترسیدن به این فکر کنید که بهتر است هر زمانی که از اشتباه بودن راه پیش رو مطمئن هستید، تغییر و یا توقف سودمند تر است. اما اگر با تغییرات بنیادی یا حتی کوچک میتوانید به راه خود ادامه دهید وقت آن رسیده که اشتباهات را واقع گرایانه پذیرفته و در صدد رفع آن برآیید. اما تجربه نشان داده شما بعضی از این مشکلات را حل کرده و برخی را دست نخورده باقی میگذارید.
9. آماده پرواز باشید
مدل کسب و کار، محصول، تیم بازاریابی و استراتژی مالی خود را بازبینی کنید. وقت آن رسیده که از خود بپرسید : ” چگونه از طریق یک مشتری X تومان کسب کنیم و از مشتری دیگر 3x تومان، با این پول ها چطور و چگونه میتوانیم کسب و کار خود را توسعه دهیم ” .این بزرگترین گام شما برای رسیدن به اوج پیروزی است .
10. برای پیوستن به یک شتابدهنده درخواست بدهید
اگر به منابع بیشتری برای ادامه راه نیاز دارید لازم است که عضوی از یک شتابدهنده مناسب باشید. شتابدهنده ها سازمانهایی هستند که با برنامه ریزی مناسب به کسب و کارهای نوپا در جهت رشد و توسعه کمک کرده و حرکت رو به جلوی آن ها را شتاب میبخشند. همچنین شتابدهنده ها با توجه به دسترسی به کانال ها و رسانه های مختلف میتوانند کسب و کار شما را خیلی سریعتر و هدفمند تر به بازار معرفی کنند. فقط یک موضوع را فراموش نکنید که شتابدهنده ها سازمان های غیردولتی هستند و برای همکاری با شما نیاز است تا با شما شریک شوند و جزو سهام داران شما باشند.
از ایدههای بزرگتان نترسید
اگر هنگام معرفی ایده های بزرگتان یکی از این بازخوردهای منفی را شنیدید، بدانید که موفق خواهیدشد. همه ما در چنین شرایطی قرار داشته ایم. در جلسه ای بوده ایم که ناگهان ایده ناب و بزرگی بیان شده و افراد حاضر در جلسه را شگفت زده کرده و ترسانده و باعث شده است آنها از میز فاصله بگیرند، به موبایلشان چشم بدوزند و هزار و یک بهانه بیاورند تا آن ایده عملی نشود. نکته اصلی این است که مردم با انجام دادن کارهای ناشناخته مشکل دارند؛ اما برندهای قدرتمند، برندهایی هستند که بازار را متحول می کنند و این تحول معمولا از گروه کاری شان شروع می شود.
ایده ای که باعث ترس و نگرانی کارمندان و همکارانتان می شود، شاید همان ایده ای باشد که بازار را متحول می کند. وقتی ایده بزرگی را مطرح می کنید، پاسخ های مثبت و منفی مختلفی دریافت می کنید.
برخی از پاسخ های منفی، مانند چند موردی که در ادامه به آنها اشاره میکنیم، نشان می دهند که ممکن است ایده بزرگتان، ایده تحول بخش و مفیدی باشد:
1. «ما انجامش نمی دهیم»
ترجمه: این ایده آنقدر خارق العاده است که ما از پس انجام دادنش بر نمیآییم! جمله ای کلاسیک در دنیای منفی بافی! وقتی کسب و کار در تاریخ بشریت ابداع شد، این جمله هم همزمان متولد شد! واقعیت این است که منظور خاصی در پس این جمله نیست، بلکه ناشی از ترسی است که اعضای گروهتان به خاطر اطلاع نداشتن از چگونگی انجام دادن آن ایده دارند.
ایده های بزرگ دستورالعمل اجرا ندارند، بلکه باید بررسی کنید و بهترین روش را برای انجام دادنشان پیدا کنید. اگر ایده ای در حد معدن طلا داشته باشید، رهبران و برندهای بزرگ حاضرند آن را انجام دهند.
2. «این ایده ممکن است باعث شود از ما شکایت کنند»
ترجمه: این ایده خیلی رقابتی است و توجه رقبا را به شدت به خود جلب میکند. این دقیقا چیزی است که رقبایتان می خواهند. آنها دوست دارند شما این دیدگاه را باور کنید و از اقدام به عمل و نوآوری بترسید. ایده های تحول بخشتان را با هدف جلب توجه مشتریان رقیبتان ارائه کنید، نه جلب توجه گروه حقوقی شرکت رقیب.
به اندازه کافی تحقیق کنید، مدرک ثبت و نوآوری داشته باشید و خود را ضدگلوله کنید تا کسی نتواند از شما شکایتی بکند. زمانی که رقبای بزرگتان شما را به عنوان تهدیدی برای کسب و کار خود ببینند، ممکن است تهدیدتان کنند. اما نگران نباشید و این موضوع را به عنوان موفقیت خود در نظر بگیرید. از گرفتن وکیلی زبده نیز غافل نشوید.
3. «هیچ کس دیگری این کار را نمی کند.»
ترجمه: ما آنقدرها هم باهوش نیستیم. اگر دلیلی برای انجام دادنش وجود داشت، تا به حال افراد دیگری دست به کار شده بودند.
این دیدگاه ناشی از شک و تردیدهای شخصی است؛ اینکه آیا این ایده واقعا جدید است یا خیر یا اینکه آیا این ایده مشکل خاصی داشته که شخص دیگری انجامش نداده است یا خیر.
کسب و کارها و رهبران بزرگ آنقدر اعتماد به نفس دارند که به ایده های بزرگ اعتماد کنند و به آنها فرصت بدهند. شاید رقیبتان به این خاطر از این ایده استفاده نکرده که آن را مناسب کسب و کارش ندانسته است؛ یا شاید هم فکر می کرده برندهای دیگر از آن ایده بهره برده اند؛ یا شاید هم این ایده به طور کلی، ایده جدیدی است و به ذهن هیچ کس نرسیده است.
4. «چه ایده عجیبی!»
ترجمه: من متوجه این ایده نمی شوم. مردم انتظار چنین چیزی را ندارند. لغت «عجیب» معمولا با کلمه «غریب» به کار گرفته شده و به چیزهایی اطلاق می شود که برای مردم ناشناخته و جدید هستند. اگر کارمندان یا همکارانتان چنین نظری نسبت به ایده تان داشتند، به این خاطر است که آنها نمی دانند چطور باید ایده تان را عملی کنند. واقعیت این است که ایده های «عجیب و غریب» به سرعت مورد توجه قرار می گیرند و همین موضوع می تواند به برتری رقابتی شما منجر شده و مشتریان زیادی را به سوی شما جذب کند.
5. «احتمالا باید این ایده را با هیات مدیره در میان بگذاریم.»
ترجمه: این ایده خیلی بزرگی است و ما به تنهایی نمی توانیم از پس آن بربیاییم. این نکته بسیار ساده ای است. ممکن است ایده خارق العاده ای برای حل مشکلات به وجود آمده در دپارتمان خود داشته باشید. اما باید آنقدر روی آن کار کنید و نواقص آن را برطرف کنید تا بتوانید آن را به راحتی با هیات مدیره در میان بگذارید و اجازه انجام آن را بگیرید. در نظر داشته باشید که ایده های بزرگ، ریسک های بزرگی نیز به همراه دارند. آنها را به دقت شناسایی کنید و راه حلی برای دوری از آنها داشته باشید.
چرا ایده مهم است؟
ایده هستهی کار است: تمام فعالیتهای ما در طول روز بر اساس یک ایده شکل میگیرند. در بیشتر اوقات ایدهها روزمره و عادی به حساب میآیند و در بعضی اوقات نیز ایدههایی ناب و نوآورانه به ذهن میآیند.
ایده اولین قدم برای اجرای فعالیتها هستند. بنابراین هر فرد توانایی ایدهپردازی را دارد ولی آدمهای خلاق ایدههای خود را جدی تلقی میکنند.
ایدهها مسیر را به شما نشان میدهند: برای حل یک مساله کافی است به یک ایده برسید، ایده مسیر حل آن را به شما نشان خواهد داد. برای اینکه به تصویری شفافتر از این مسیر رسید باید به ایدهپردازی مشغول شد و ایده اولیه را پرورش داد. ایدههای خود را دستهبندی کرده، هر دسته را با استراتژی خود مقایسه و بهترین را پیدا کنید.
ایدهها جنبههای جدیدی از کسبوکار را به شما نشان میدهند: ایده هر چند ناقص و بد، میتواند مسیرهای جدیدی را به شما نشان دهد. هر مسیر به سمت یک هدف میرود و استراتژی جدیدی را بیان میکند تا جنبههایی از کسبوکار خود را ببینید که قبلا به آن توجه نمیکردید.
ایدهها روی تمام فعالیتهای کسبوکار تاثیر میگذارند: وقتی مسیر اصلی کسبوکار خود را کشف کردید، باید برای هر بخش از مسیر برنامهریزی کنید. ایدهها به کمک شما میآیند تا به شیوهای نو سرویس و کالای خود را به مشتریان معرفی کنید یا خلاقیت را در بین نیروهای کاری خود گسترش دهید.
چرا ایده مهم نیست؟
ایده به تنهایی کارایی ندارد: بعد از اینکه ایده به ذهن شما رسید، باید ایدهپردازی کنید و ایده اصلی را پرورش دهید. این مرحله مثل رویاپردازی است. اما خیلی از افراد در مرحله رویا میمانند و به اجرا نمیرسند. به یاد داشته باشید بهترین ایدهها هم اگر به اجرا در نیایند به هیچ دردی نمیخورند.
ایده گمراه کننده است: همه ما در کسری از دقیقه فهرستی از ایدهها را برای هم بیان میکنیم، اما چالش اصلی در پیدا کردن بهترین ایده است.
با گفتن ایدهها احساس موفق بودن به ما دست میدهد، در حالیکه نمیتوانیم حتی بهترین ایده را پیدا کنیم.
ایده گول زننده است: ایده مثل چاقو عمل میکند؛ هم ابزار مفیدی است و هم میتواند دست شما را ببرد. اگر نتوانید فهرست ایدههای خود را کوتاه و به ایدههای برتر جنبه عملی ببخشید به بیراهه خواهید رفت و تمام تلاش شما برای ساخت کسبوکار از بین میرود.
اجرا
جای هیچ شکی نیست که اگر مرحلهای به اسم اجرا وجود نداشته باشد ایده به هیچ دردی نخواهد خورد. اولین مرحله در ایجاد یک استارتاپ داشتن هسته اولیه آن یا ایده است، اما در مرحله دوم خوب یا بد بودن ایده آزمایش میشود. بنابراین به جای اینکه مدام به ایدههای خود ببالید، به دنبال اجرایی کردن آنها باشید.
اجرا مثل آب هسته اصلی کسبوکار را سیراب میکند: مثل بذر یک گیاه که برای رشد خود به آب، خاک و نور خورشید احتیاج دارد، ایده هم برای رشد به اجرا نیاز دارد. بدون اجرا هیچ ایدهای هر چقدر عالی به واقعیت نمیرسد.
اجرا درستی ایده را آزمایش میکند: بین داشتن یک برنامه مناسب و انجام مناسب یک برنامه تفاوتهای زیادی وجود دارد. در فضای رقابتی بازار مطمئنا با چالشهای جدید و پیشبینی نشدهای روبهرو خواهید شد که امکان بروز خطا را به مراتب بالاتر میبرد. ایده برای حل این چالشها به کمک شما میآید و اجرا درستی ایده را نشان میدهد.
نحوه اجرا مزیت رقابتی یک کسبوکار است: اجرا به معنای بهبود مداوم کسبوکار است. درست مثل پرورش ایده که باید یک ایده بزرگ را به گروهی از ایدههای مرتبط با آن تقسیم کنید، مرحلهاجرا نیز به مرحلههایی کوتاهتر و قابل دسترسی تقسیم میشود. مثل بازی دومینو، با پیشروی مهرهها نتیجه کار شما بیشتر خود را نشان میدهد و عامل تمایز شما با بقیهی رقبا میشود.
چرا اجرا سختترین مرحله است؟
اجرای یک ایده چالشیترین بخش یک کسبوکار است: خیلی از ایدههایی که به فکر شما میرسند قبلا به فکر افراد دیگر هم رسیدهاند و به دلیل ناتوانی در اجرا، ایده را پیگیری نکردهاند. شما هم اگر توانایی انجام ایده خود را ندارید احتمالا آن را فراموش خواهید کرد یا اگر به درستی اجرا نکنید شکست خواهید خورد.
اجرا کار زیادی میطلبد: برای رسیدن به محصول نهایی مراحل زیادی را باید طی کنید. عامل مشترک تمامی این مراحل کار زیاد است که به پشتکار شما بستگی دارد. بنابراین نباید خیلی زود ناامید شوید و دست از کار بکشید.
اجرا نیازمند سرمایهی مالی است: پیدا کردن ایده مناسب کار زیاد سختی نیست و نیاز به پول و سرمایهی زیادی هم ندارد. شما در هر حالتی میتوانید به ایده مناسب برسید. اما در اجرا نیاز به یک بودجه از پیش تعریف شده دارید. پیدا کردن منبع مالی یکی از چالشهای شروع یک استارتاپ به شمار میرود که موفقیت در آن میتواند مسیر اجرا را آسانتر کند.
جمعبندی: ایده و اجرا هر دو برای شروع یک استارتاپ حیاتی به نظر میرسند. ایده مسیر را نشان میدهد و اجرا مسیر را برای رسیدن به هدف هموار میکند. بنابراین اگر به دنبال ایجاد یک کسبوکار جدید هستید باید به ایده و اجرا اهمیت زیادی بدهید.باید توجه کنید که به اجرا درآوردن ایده کار هر فردی نیست و تواناییهای زیادی را میطلبد. به همین دلیل هم در بسیاری از سازمانها، دفتری به نام اتاق فکر تشکیل میدهند تا با بحث و بررسی ایدههای مختلف کار اجرایی را به بخشهای دیگر بسپارند.در طرف مقابل نیز مرحله اجرا یک شبه اتفاق نمیافتد؛ بسیاری از شرکتهای مطرح نیز در انجام پروژههای خود شکست میخورند. همچنین اگر ایده شما قبلا توسط شرکتهای دیگر اجرایی شدهاند نگران نباشید. رمز موفقیت در ایده بیهمتا نیست، اجرا عامل تمایز شما از بقیهی رقبا خواهد بود. فیسبوک بعد از مای اسپیس و پپسی بعد از کوکاکولا شروع به فعالیت کردهاند.
چرا ایده هایم دیگر جواب نمی دهد؟
بسیار اتفاق افتاده که ایده ای را با دوستان و همکاران مطرح می کنیم و خیلی هیجان زده دست به کار می شویم؛ اما پس از گذشت چند هفته، دلسرد شده و سراغ ایده ای دیگر می رویم. اما علت چه می تواند باشد؟”پرش افکار را کنار بگذارید
یکی از شایع ترین موانعی که در مسیر موفقیت وجود دارد پرش افکار است. پرش افکار در ایده پردازی به این مفهوم است که پس از گذشت مدتی یک ایده را رها کرده و به خیال خودمان سراغ ایده بهتری می رویم. این مشکل زمانی به اوج خود می رسد که به خودمان ایمانِ کامل نداریم و هر چقدر هم ایده ای که در ذهن داریم، درجه یک و ناب باشد اما پس از مدتی تکراری به نظر می رسد. اینجاست که به نشست و برخاست با اطرافیان، ایده های جدیدتر ظهور می کنند و انرژی و زمان ما را به خود معطوف می کنند؛ بی آنکه ثمری داشته باشند! به یاد داشته باشید، مهم ترین عامل در به ثمر رسیدن ایده هایتان پیگیری و پشتکار است.
هیجان کاذب نداشته باشید
نکته دیگری که باید به خاطر بسپارید این است که با اولین نفری که از محصولتان استقبال کرد هیجان زده نشوید و با اولین نفری هم که از محصولتان انتقاد کرد، دلسرد نشوید. همه اینها ظاهر قضیه است. پیش از اینکه ایده تان را به مرحله تولید انبوه برسانید، حداقل از 20 نفر بخواهید که از محصول یا خدمات شما در شرایط کاملا مشابه استفاده کنند و نظرشان را به شما بگویند (برای این کار امتیاز خاصی برایشان در نظر بگیرید). سپس به تحلیل نظرات بپردازید. از آنهایی که خوششان آمده دلیل منطقی بخواهید که چرا مورد پسند آنها واقع شده است؟ آیا نکته ای هست که از این هم بهتر شود؟ و از منتقدان هم بپرسید چگونه کارکرد محصول بهتر خواهد شد؟ اگر شما بودید چطور تولید می کردید؟
کمالگرایی را کنار بگذارید
کمالگرایی یک نوع باور است که در آن باید همه کارها بی عبی و نقص انجام شود و شروع و پایان چشمگیری داشته باشد. بخشی از کمالگرایی از مدل تربیتی افراد و الگو گرفتن از اطرافیان حاصل می شود. اگر والدین یا اطرافیان نزدیک تان اینگونه هستند با آن ها همفکری نکنید. هر ایده ای در ذهن افراد کمالگرا مسخره و مضحک جلوه می کند. سعی کنید ایده هایتان را هر جایی مطرح نکنید و مهم تر از آن یک دوست صمیمی مثبت اندیش داشته باشید و برای همفکری سراغ او بروید. اما بخش بزرگی از کمالگرایی به دلیل وجود ضعف در شخصیت افراد است. اگر سابقه شکست داشته باشید و یا اگر چارچوب امن شما کوچک باشد دچار این نوع کمالگرایی ناشی از ضعف هستید؛ اگر اهل مسخره کردن افراد و یا ایده های دیگران هستید دچار این نوع ضعف هستید. چراکه در نظر افراد کمالگرا بسیاری از چیزها به این دلیل مسخره هستند که خودشان حاضر نیستند در آن موقعیت قرار بگیرند؛ چون خودشان حاضر نیستند، بنابراین قرار گرفتنِ دیگران در آن موقعیت برایشان قابل قبول نیست و مسخره می کنند.
برای رهایی از کمالگرایی باید ناب آفرینی کنید. وسواس را کنار بگذارید و هر چه به ذهنتان رسید را فورا عملی کنید. هر چه بیشتر اهل اقدام کردن باشید با دنیای واقعی هم بیشتر در ارتباط خواهید بود و به این ترتیب وسواس را کنار خواهید گذاشت.
کمی مشورت هم بد نیست
اگر به هر کسی بگویید که اهل مشورت هستید، هیچ کس به شما نمی گوید چرا چنین هستید! اما اگر بگویید اصلا اهل مشورت نیستید، حتما از شما استدلال می خواهند. بناربراین مشورت کردن به منظورِ چکش کاری و بهتر شدن ایده هایتان به شدت توصیه می شود. همواره سعی کنید از دیدگاههای متفاوت بگیرید؛ از مشتریان، کارشناسان دیگر مشاغل، از خانم ها و حتی بچه ها! هر کس به زعم خودش ممکن است نظرات مفیدی را در اختیار شما قرار دهد.
10 ایده احمقانه که به کسب و کارهای میلیونی تبدیل شدند
آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که کسی ایده شما راه به سخره بگیرد یا به شما بگوید که هرگز در آن موفق نخواهید شد؟ آیا شما چیز عجیب و غریبی در سر دارید؟ یکی از عوامل موثری که در موفقیت شما تاثیرگذار است میزان پافشاری شما بر روی ایدهتان است. این که چقدر خود و ایده خود را باور دارید. برای درک بهتر این موضوع در ادامه قصد داریم به ده نمونه از عجیبترین ایدههایی را که به واقعیت تبدیل شدند و صاحبان خود را ثروتمند کردند، بپردازیم.
1– سایت I DO, NOW I DON’T
جاش آپرمن پس از سه ماه نامزدی با همسرش مجبور به جدایی از او شد. این موضوع به شدت در روحیه اش تاثیر منفی داشت. تنها چیزی که برای او باقی مانده بود حلقه ازدواج گران قیمتش بود که با پسانداز توانسته بود آن را خریداری کند. او زمانی که برای فروش حلقه به جواهرفروشی رفت، صاحب مغازه در کمال تعجب قیمت بسیار پایینی برای خرید حلقه به او پیشنهاد داد. حلقه ازدواج او اکنون فقط ۳۵۰۰ دلار ارزش داشت در صورتی که جاش آن را ۱۰ هزار دلار خریده بود! بعد از این اتفاق او تصمیم گرفت وبسایت I DO,NOW I DON’T را راه اندازی کند. مردم میتوانند از طریق این وبسایت جواهرات خود را به صورت مستقیم به دیگران بفروشند و دیگر نیازی به فروش جواهرات خود به جواهرفروشی ندارند.
2– مکانی برای شکستن
آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که بخواهید از شدت عصبانیت و ناراحتی وسایل اطراف خود را بشکنید؟ ما دلیل روانشناسی آن را نمیدانیم ولی آنچه که واضح است افراد پس از شکستن اجسام احساس آرامش میکنند. این طور نیست؟ یکی از افراد خوشفکر در شهر توکیو از این فرصت استفاده کرد و از این موضوع یک استارتاپ ساخت. به طوری که مردم می توانند به مکانی که برای این کسب و کار اختصاص یافته است، مراجعه کنند، بشقاب، فنجان یا هر چیز دیگری را که دوست دارند، بخرند و سپس در اتاقی مخصوص شروع به شکستن آن ها کنند، فحش بدهند و هر کار دیگری که عصبانیت آن ها را برطرف میکند، انجام دهند.
3– هندوانههای مکعبی شکل
اگر از شما میپرسیدند از روز اول خلقت هندوانه دوست داشتید که این میوه مربعی شکل باشد یا دایره ای شکل کدام را انتخاب میکردید؟ شاید شما هم مانند کسی که اولین بار ایده هندوانه مربعی شکل به ذهنش رسید این شکل را ترجیح می دهید. مسلما این میوه اگر مربعی باشد بهتر در قفسه و یخچال جای میگیرد. یک کارآفرین موفق ژاپنی برای اولین بار این ایده را به واقعیت تبدیل کرد و این محصول نیز با استقبال بسیار خوبی در ژاپن و حتی سراسر جهان روبرو شد. جالب این است که روش تولید هندوانه مربعی در اینترنت نیز موجود است. پس منتظر چه هستید؟ دست به کار شوید و از این ایده خلاقانه در ایران استفاده کنید.
4– پیکسلهای میلیون دلاری!
در سال ۲۰۰۵ دانشجویی به نام الکس تیو برای تامین مخارج دانشگاهی خود دست به ابتکار جالب زد. او تصمیم گرفت وب سایتی راه اندازی کند و پیکسل های صفحه اصلی آن را به عنوان فضای تبلیغاتی به تبلیغ کنندگان بفروشد! بله، درست شنیدید! فروش پیکسل ایده ای بود که برای اولین بار در دنیای اینترنت و تبلیغات توسط او مورد استفاده قرار گرفت و همین ابتکار سبب شد تا توجه بسیاری از رسانه ها به این ایده جلب شد و همهمهای در این باره راه بیفتد. از آنجایی یک پیکسل بسیار کوچک است و به راحتی دیده نمیشود، پیکسلها در قالبهای ۱۰۰تایی و ابعاد ۱۰ * ۱۰ برای فروش ارائه شدند. در نتیجه حداقل قیمت خرید پیکسلها ۱۰۰ دلار بود. هیچ چیز پیچیدهای در این صفحه میلیون دلاری وجود ندارد. هر یک از این بنرهای تبلیغاتی که در این صفحه قرار میگرفتند فقط شامل یک لینک به وبسایت تبلیغدهنده بود. الکس تیو توانست تنها یک ماه پس از شروع به کار خود به درآمد ۲۵۰۰۰۰ دلاری از این وبسایت برسد.
5– وجه اشتراک
یکی از اساسیترین مواردی که در مستحکم کردن بنیان زندگی مشترک یا حتی دوستیها نقش دارد، وجود نقاط مشترک بین افراد است. یک وبسایت دوستیابی میتواند در این زمینه به افراد کمک زیادی کند تا طرف مقابل خود را بر اساس ویژگیهایی که مدنظر او است، بیابد. سایتهای زیادی در زمینه دوستیابی وجود دارند اما پاول گراوس و برندن کوچلین این بار نوع متفاوتی از یک سایت دوستیابی را ارائه کردند.
PositivesDating.com نام سایتی است که افراد مبتلا به ایدز میتوانند از طریق آن هم دیگر را بیابند و با هم آشنا شوند. از آنجایی که افراد مبتلا به ایدز به دلیل ناآگاهی بسیاری از افراد به اشتباه از جامعه طرد میشوند، این سایت میتواند به افراد مبتلا به این بیماری کمک کند تا یک جامعه هر چند کوچک را برای خود تشکیل دهند. این سایت در سال ۲۰۰۵ راه اندازی شد و در طی چند سال توانست بیش از ۵۰ هزار عضو بدست آورد.
6– جناغ خوششانسی
سنت شکستن جناغ به تمدن ایتروسک که بیش از ۷۰۰ سال پیش در ایتالیا زندگی میکردند، باز میگردد. آن ها اعتقاد داشتند که با شکستن جناغ پرندگان و نگه داشتن آن نزد خود میتوانند خوششانس باشند. از این رو کن آرونی از همین باور مردم استفاده نمود و شروع به تولید جناغ مصنوعی در کارخانهاش کرد. این ایده او با استقبال جهانی روبرو شد. او هم اکنون روزی ۳۰ هزار جناغ تولید میکند و هر کدام از آنها را به قیمت ۳ دلار میفروشد.
7– عینک آفتابی برای سگ
سگها یکی از محبوبترین حیوانات خانگی در تمام دنیا به حساب میآیند و به همین دلیل لوازم جانبی زیادی برای نگهداری و استفاده این حیوان وجود دارد. اما شاید هیچ کس تا به حال از عینک آفتابی برای سگ خود استفاده نکرده است. این طور که پیدا است یک شرکت تولیدکننده، چند سالی است شروع به تحقیق و تولید عینک آفتابی برای سگهایی کرده است که چشمانشان به نور آفتاب حساس است. این موضوع حتی در شبکه تلویزیونی نشنال جئوگرافی نیز بازتاب پیدا کرد و در این روزها بسیاری از افراد حتی برای زیبایی بیشتر سگهای خود برای آنها عینک آفتابی میخرند!
8 – آچار فرانسه!
آیا تا به حال دوست داشتهاید که در کنار شغل اصلی خود، شغلهای دیگری را امتحان کنید یا این که به خود بگویید ” ای کاش جای فلان کس بودم”. یک استارتاپ این ایده را برای شما عملی کرده است. شما میتوانید از اوقات فراغت خود استفاده کنید و از طریق این سایت بیش از ۱۲۵ شغل منحصر به فرد را تجربه کنید. همچنین بیش از ۳۰۰ راهنما در آن وجود دارد که به شما کمک می کند مشاغل مدنظر خود را امتحان کنید.
9– نامه بابانوئل
مردم میگویند سنت بابانوئل دیگر تبدیل به یک تجارت شده است. مخصوصا زمانی که بابانوئل یک بطری بزرگ در دست میگیرد و با اسباب بازیهای بیشمار خود شروع به دورهگردی برای فروش آنها میکند. اما یک ایده جذاب وجود دارد که میتواند این روند موجود را بیشتر تجاری کند. کافی است یک آدرس پستی فرضی در قطب شمال ثبت کنید و سپس از مردم بخواهید تا ۱۰ دلار پول در پاکت بگذارند و ارسال کنند تا توسط بابانوئل به بچههای بیسرپرست اهدا شود. اما فکر میکنید چه کسی حاضر است این کار را انجام دهد؟ جالب است بدانید نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر این کار را انجام دادند و از زمان شروع ایده نامه بابانوئل بیش از ۲ میلیون دلار برای کمک به کودکان فقیر و بیسرپرست هزینه شده است.
۱۰ – آکواریومی بدون ماهی
Ecosphere نام آکواریومی بدون ماهی است. در نگاه اول ممکن است تصور کنید که هیچ چیز در درون این گوی شیشه ای قرار ندارد. اما با کمی دقت متوجه خواهید شد که در درون هرکدام از آنها میگو کوچکی وجود دارد که از خزههای درون این آکواریم تغذیه میکند. از آن جایی که این حیوان هیچ نیازی به نگهداری مستقیم از طرف شما ندارد، در نتیجه حفظ آن نیز ساده و آسان است. یک کارآفرین از همین ایده استفاده کرده و آکواریمهایی بدون ماهی به وجود آورده است که اکنون طرفداران زیادی نیز دارد.
نتیجه گیری:
بازار مانند انسان است و مدام در حال تغییر است. ایدهای که امروز به نظر ما بیفایده میرسد، ممکن است مدتی بعد به پرفروشترین محصول بازار تبدیل شود. این موضوع میتواند به نوآورانه بودن محصول، سرگرم کننده بودن آن یا حتی احمقانه بودن آن مربوط باشد. خدمات یا محصول شما هر چه که هست به خاطر داشته باشید که بازار همیشه تشنه کسب و کارها و ایدههای نو است. ایده هایی که می تواند شما را به سوی موفقیت سوق دهد و شاید فردا نام استارتاپ شما در این لیست جای بگیرد.